به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: غلامرضا ظریفیان به نامهنیوز گفت: چند فاکتور تعیینکننده در مذاکرات وجود دارد و مهمترینِ آنها ریلگذاریهایی است که تیم مذاکرهکننده قبلی از خود به جای گذاشتند که آن ریلگذاریها با نظر نهادهای بالادستی هم بود و صرفا تصمیم دولت وقت نبود. حالا اگر دولت جدید میخواهد مذاکرات بدون دردسر پیش برود باید بکوشد که بر همان ریل گذشته حرکت کند.
او ادامه داد: «نکته دیگر این است که باید دید چهقدر دولت آقای رئیسی میخواهد میراث دستگاه دیپلماسی دولت آقای روحانی در بحث مذاکرات را بپذیرد؟ آنطور که آقای ظریف گفته بود و بر اساس گزارشهای موجود، مذاکرات وین به نتایج مهمی رسیده بود و تا توافق نهایی مسیر طولانیای باقی نمانده بود. حالا در این شرایط باید دید که دولت آقای رئیسی میخواهد آن مسیر را ادامه دهد یا نه».
این فعال سیاسی بیان کرد: «برخی اظهارنظرهای اروپاییها و آمریکاییها نشان میدهد آنها تمایل دارند مباحث جدیدی را به مذاکرات اضافه کنند و این کار میتواند در مسیر مذاکرات خلل ایجاد کند به همین دلیل بهتر است ایران بر نقطهای تأکید کند که مذاکرات در دور قبل متوقف شد زیرا اگر قرار چارچوب جدیدی تعریف شود، ممکن است طرفهای غربی بحثهایی فرابرجامی را پیش بکشند و ایجاد بنبست در مذاکرات برای هیچیک از طرفین مناسب نیست».
ظریفیان گفت: «ما باید به دنبال مذاکرهای با نتیجهای بُرد - بُرد باشیم. اساسا برد و باخت در مذاکره آسیبزاست. تیم مذاکرهکننده کنونی باید از تجربیات گذشتگان استفاده کنند؛ هم از تجربیات مذاکرات در دوره آقای جلیلی و هم در دوره آقای ظریف. همه دیدیم که در دوران آقای جلیلی مذاکرات به بنبست رسید. مذاکرات جای بیانیهخواندن نیست و مذاکرهکنندگان باید وارد چالش و دیالوگ شوند».
اظهارات ظریفیان در حالی مطرح میشود که اولاً تیم مذاکرهکننده چه در مذاکرات پیش از برجام و چه در مذاکرات پس از روی کار آمدن دولت بایدن، بارها از خطوط قرمز عبور کرد و کوتاه آمد و با این وجود، زیادهخواهی آمریکا و غرب متوقف نشد. بنابراین برقراری
«این همانی» میان سیاستهای نظام و عملکرد تیم مذاکرهکننده، خلاف واقعیات است.
ثانیاً تخطئه مذاکرات در دوران آقای جلیلی برای اثبات عملکرد تیم روحانی در حالی است که اگر مذاکرات برجام واقعا معتبر و قابل دفاع بود، نباید به امکان عهدشکنی و زیادهخواهی پیاپی آمریکا در سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن ختم شود. این هنر نیست توافقی را امضا کنید که امتیازات نقد را یکجا از شما بگیرد و وعدههای سراسر نسیه به شما بفروشد، و ضمناً اجازه طلبکاری به طرف عهدشکن با وجود خدعه و خیانت بدهد.
اگر امثال آقای ظریفیان بگویند اینگونه نیست، باید پرسید پس چرا دولت روحانی، 5 سال پس از اجرای تعهدات خود را سرگرم مذاکرات پیاپی (از جمله 6 دور مذاکره بیحاصل اخیر) برای گرفتن حقوق ایران کرده است؟
ثالثاً مدعیان باید مصداقاً بگویند تیم آقای ظریف در 6 دور مذاکره اخیر، واقعاً به کدام نتایج مهم رسیده بود؟ آیا آمریکاییها به عنوان طرف خارج شده از توافق، پذیرفته بودند برای راستیآزمایی و جبران کاری که کردهاند، همه تحریمهای پسابرجامی را لغو کنند؟ یا تضمینی ارائه بدهند که کلاهبرداری 6 سال گذشته را مجدداً مرتکب نمیشوند؟!
رابعاً این چه استدلال غلطی است که چون طرف مقابل ممکن است بحثهای جدیدی را پیش بکشد، ما برگردیم و مذاکرات را از همان نقطه پایان از سر بگیریم؛ نقطهای که با وجود تنازل طرف ایرانی، موجب سرعقل آمدن آمریکا نشده بود؟!
خامساً، «بُرد - بُرد» همان رویهای بود که همه امتیازات هستهای را واگذار کرد و مُشتی وعده نسیه گرفت. طرف ایرانی در برجام، بخش مهمی از حقوق خود را - که مورد تأیید و امضای معاهده انپیتی- است، به شکل داوطلبانه واگذار کرد. بنابراین برجام از ابتدا هم توافق «بُرد - بُرد» نبود؛ اما حتی اگر چنین هم بوده باشد، اکنون درباره طرف زیادهخواه و ناقض توافق نمیتوان قائل به «مذاکره بُرد - بُرد» (به معنای واگذاری دوباره امتیاز برای گرفتن همان حق حداقلی خود در برجام) بود.